مجموعه آثارمحتوایی

صنعت قوی و هویت‌ساز با فناوری قوی میسر می‌شود

مسئله نوشت‌افزار و جایگاه آن در فرهنگ‌سازی و هویت‌سازی دانش‌آموزان به قدری است که رهبر معظّم انقلاب از آن به عنوان یک کالای حیاتی یاد می کنند. همچنین ایشان در جای دیگری با اشاره به ضرورت تولید نوشت‌افزار در داخل بر بارِ فرهنگی نوشت‌افزارهای وارداتی در جامعه تاکید کرده و فرمودند: «کسانی در داخل کشور هستند که یک حرکت اقتصادی را شروع می‌کنند؛ باید به این‌ها کمک بشود. حالا اینکه گفتم مال این روزها است، همین مسئله‌ی نوشت‌افزار است؛ چند جوان باهمّت پیدا شده‌اند و نوشت‌افزار داخلی دارند تولید می‌کنند؛ نوشت‌افزار یک رقم مهمّی است؛ شما ببینید مصرف نوشت‌افزار -مداد و کاغذ و دفتر و بقیّه‌ی وسایل- چه حجم عظیمی دارد که ما در بسیاری از این‌ها داریم از واردات استفاده می‌کنیم که هم بارِ فرهنگی دارد، هم بارِ اقتصادی دارد.» ۱۳۹۷/۰۶/۰۷

رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفت‌وگو با مهدی کلانتری عضو هیئت مدیره مجمع مراکز تولید و توزیع نوشت‌افزار اسلامی _ ایرانی به تحلیل وضعیت صنعت نوشت‌افزار و تولید داخلی آن و ابعاد تاثیر آن بر فرهنگ و هویت جامعه پرداخته است.

* تاکیدات رهبر معظم انقلاب در رابطه با بحث ‌نوشت‌افزار این بود که این کالا جزو کالاهای حیاتی برای کشور است. دلیل این حیاتی بودن چیست و تولید ‌نوشت‌افزار داخلی بعد از انقلاب چه چالش‌ها و فراز و نشیب‌هایی را طی کرده است؟
* نوشت‌افزار به ماهُوَ خودش کالای حیاتی نیست و چون مقدمه کالای حیاتی بعدی بوده که علم‌آموزی است، خود کالای حیاتی می‌شود. رهبر انقلاب به علم‌آموزی بسیار اشاره می‌کنند؛ حدیث العلم السلطان که علم قدرت و ثروت می‌آورد یا اشاره قرآن به نون والقلم و اینکه باید علم داشته باشیم در همین‌باره است. لازمه داشتن علم، ابزارهای آن است. پس اگر به وجوه علم‌آموزی و کسب علم که نون والقلم و اولین آیه که نازل شده می‌گوید بخوان، توجه کنیم، باید مقدمه‌ آن را فراهم سازیم که ممکن است مقدمه‌اش در دوره‌های مختلف تغییر کند و زمانی با زغال یا گچ می‌نوشتند و الان با ماژیک می‌نویسند و قلم نوری هم آمده است.

ممکن است ابزارها در طول مسیر تغییر کنند اما اصل علم یک واجب است و ابزارهای مرتبطش هم واجب هستند و حیاتی بودنش برای ما به‌عنوان کشوری که تمدن قوی داشتیم و برنامه تمدن‌سازی قوی و پایه‌گذاری تمدن نوین اسلامی را داریم، علم بسیار مهم است. هم در آیات و روایات و هم از رهبر معظم انقلاب مطالبی داریم که کسب علم لازم است و یکی از ابزارهای آن ‌نوشت‌افزار است که باید باشد و هویت‌بخشی به ما بدهد. فرازونشیب اصلی، تولید داخلی بوده است که ‌نوشت‌افزار هم بخشی از این کلیت است.

در اوایل انقلاب محصولاتی تولید می‌شد و بعد از دوره جنگ اتفاقاتی در فضای سیاست‌گذاری‌های تولیدی، ارز و واردات افتاد که باعث شد بسیاری از صنعتگران حذف شوند و قدرت چین و امثالهم زیاد ‌شد؛ درنتیجه تولیدات مختلف وارد کشور شد و بسیاری از صنایع از پوشاک گرفته تا نوشت‌افزار، لوازم‌خانگی و... وارداتی شدند و بسیاری از کارآفرینان زمین خوردند؛ سیاست‌های غلطی وجود داشت که اگر می‌خواهید به‌روز شوید درها را باز کنید؛ نه اینکه درها باز باشد و در فضای راکد و مردابی حرکت کنیم ولی طوری هم نباشد که صنعت داخلی زمین بخورد. بسیاری از کارخانه‌ها و نساجی‌ها که حرفی برای گفتن داشتند زمین خوردند و ‌نوشت‌افزار هم از این قاعده مستثنی نبود.

این خودباوری در مقطعی با سیاست‌گذاری‌های بعضاً اشتباه کم شد و به سمت این رفتند که محصولات به‌طورکلی وارداتی باشد. اما این فضا برگشت و تولیدکننده‌ها شروع به تولید کردند و از دهه ۹۰ شروع شد و سال‌های ۹۳-۹۴ قوت گرفت. رهبر انقلاب در بیاناتشان پیگیری کردند و بر خرید کالای ایرانی تاکید و تصریح نمودند جلوی واردات گرفته شود. صنعتگران ‌نوشت‌افزار هم پای این قضیه ایستادند و شروع کردند تولید کردند که حاصل خودباوری بود و اتفاقات دیگری افتاد که فضای فرهنگ‌سازی خرید کالای ایرانی توسط مردم ایجاد شد. از طرف دیگر، افزایش کیفیت بود؛ این مسئله دوطرفه است و وقتی مردم بخرند تولیدات گسترده‌تر می‌شود، سرمایه‌گذار به سرمایه‌گذاری بیشتر رغبت می‌کند و محصولات با کیفیت‌تری تولید می‌کند و تنوع می‌بخشد. اصطلاحاً بازی پینگ‌پنگی است و وقتی کسی کالایی تولید کند و از او نخرند نمی‌تواند توسعه دهد و سرمایه‌گذاری جدید شکل نمی‌گیرد.

درحال‌حاضر بیش از ۵۰ درصد تولیدات ‌نوشت‌افزار صرف‌نظر از محتوای آن‌ها، ایرانی است و در برخی از کالاها مثل مداد، خودکار، دفتر و نه کاغذش، کیف و جامدادی تقریباً به خودکفایی رسیدیم و وارداتشان هم ممنوع است. نه‌ اینکه اصلاً هیچ محصول خارجی در بازار نباشد، یا اساساً به‌صرفه نیست یا کالای لوکس و قاچاق است و تعدادی از این کالاها هم جنبه تزئینی دارد.

* اصول تولید ‌نوشت‌افزار قوی در بعد منطقه‌ای و جهانی چیست و کشورهایی که در این حوزه توانستند حرف اول را بزنند چه اصولی را رعایت می‌کنند؟
* کشورهایی که در این حوزه سرآمدند اصلی‌ترین‌شان ژاپن، آلمان، کُره و چین هستند و اصولی را رعایت کردند. یک نکته هویت‌سازی و یک نکته اقتصادی دارد. اولین نکته رقابت است و رقابت حرف اول را می‌زند. این‌ کشورها علیرغم شناخت سلیقه مخاطب، توانستند رقبا را هم بشناسند، بازارسنجی خوبی کرده و ذائقه‌سنجی کردند که مشتری چه چیزهایی نیاز دارد، مشتری‌مداری کرده، تنوع‌بخشی کردند و تنوع زیادی در محصولاتشان دارند و توانستند حجم بازار را اشباع کنند.

فقط نباید به مسئله تولید صرف بسنده کرد؛ علاوه بر تولید کالای خوب و باکیفیت، توانستند در تیراژ بالا و کالاهای متنوع داشته باشند که تمام این عوامل قابلیت دسترسی و توزیع را بالا برد. کالایی خوب است که هم تنوع داشته باشد، هم قیمتش خوب باشد و هم به همه جا برسد و گستردگی، توزیع، ‌قیمت‌گذاری و رقابت‌پذیری آن هم مهم است. قیمت‌گذاری متناسب با کالا  و دارای تنوع از نکات بسیار مهم در امر بازاریابی است. مثلاً دفتر و خودکار از ارزان‌قیمت تا گران‌قیمت داشتن و محصولات متناسب با کیفیت مواد اولیه، بسته‌بندی و برندسازی از نکات مهم رقابت‌پذیر بودن محصولات است. کشورهای مذکور بازاریابی قوی داشتند و واقعاً روی بازاریابی‌شان کار کردند؛ بازار طرف مقابل را کامل سنجیدند و چینی‌ها در این زمینه بسیار قوی عمل کردند به همین دلیل توانستند بازار کل دنیا را بگیرند، چون حضور داشتند و به بازارها رفتند.

ابزارها تغییر می‌کنند و تداوم کیفیت مهم است. ما گاهی تولیدات خوب و با کیفیت داریم ولی آن را ادامه نمی‌دهیم و اول کار خوبیم و در ادامه کیفیت را پایین می‌آوریم. نشان تجاری مثل فابرکاستل آلمانی که حرف اول را در ‌نوشت‌افزار می‌زند ۲۵۰ سال است که دارد کار می‌کند و تنوع و کیفیتش را نگه داشته و الان بهترین مدادرنگی‌های دنیا را دارد. تداوم مهم است و فقط این نیست که بهترین نشان بوده است؛ چون نام‌های تجاری متنوع دوران زنده و مرده دارند. همه ما گوشی موبایل را با نوکیا شناختیم اما الان نوکیا در بازار موبایل هیچ جایگاهی ندارد. الزامی ندارد یک کالا تا آخر بماند و رقبا می‌آیند و آن را حذف می‌کنند. تجاری‌سازی، تبلیغات و خدمات پس از فروش مهم است. مثلاً نشان تجاری پاپکو را تاسیس کردند که همیشه در بازار هست و آن را جدید و به‌روز تولید می‌کنند و متناسب با ذائقه مخاطب تغییراتی می‌دهند.

تنوع جنس، قیمت، رنگ و اقلام هم مهم است؛ یعنی بتوانند سبد کالا را پوشش دهند. هفت ـ هشت مدل کالای ‌نوشت‌افزار داریم که تعدادی پلیمری هستند مثل خط‌کش‌ها، خودکار و...، بخشی هم کاغذی است مثل دفتر، کلاسور، مقوا و...، برخی دیگر فلزی هستند مثل اتود، گیره‌های فلزی، پانچ و...، بخشی هم شیمیایی بوده مثل گواش و امثالهم که باید در این کالاها تنوع بدهیم. در مجموع بازار کشور برای اینکه در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد باید بتواند این‌ اقلام را پوشش دهد تا بگوییم می‌شود روی ‌نوشت‌افزار ایرانی حساب کرد و آن وقت می‌توان گفت مثل آلمان و ژاپن در دنیا حرف برای گفتن داریم.

خلاقیت هم مهم است چون بعضی از کالاها الزاماً مصرفی نیستند و مدلشان هدیه‌ای است و آنها را برای تزئین می‌خرند؛ مثلاً یک کُره جغرافیایی می‌خرند و روی میز برای تزئین اتاق می‌گذارند یا مثلاً روان‌نویسی به‌عنوان هدیه می‌دهند که باید در این زمینه هم تولیدات داشته باشیم و الان متناسب با نیازهای روز باید تغییر کنیم. ممکن است تولیدکننده‌ای بخواهد هوشمند شود. دائم باید بازارهای داخلی و خارجی را رصد کند تا بتواند به‌روز بودن را نگه دارد.

* اگر این امکان وجود داشته باشد تمام مایحتاج ‌نوشت‌افزار داخلی در داخل کشور تامین شود، چه نتایجی در بعد اقتصادی و فرهنگی می‌تواند برای کشور داشته باشد؟
* اولاً حجم خرید محصولات زیاد است و ما جمعیت ۸۵میلیونی هستیم و تمام کشورهای صاحب نام و نشان تجاری از چنین بازار هدفی استقبال می‌کنند. ما جزو کشورهای پرجمعیت دنیا هستیم که فرهنگ مصرف‌گرا داریم که چندان مناسب نیست و برای تولیدکننده‌ها و مجموعه‌های اقتصادی که بتوانند آن را اشباع کنند؛ بازار خوبی محسوب می‌شویم. به همین دلیل کشورهای مختلف از موضوعات سیاسی کوتاه می‌آیند و خط‌قرمزهایشان را رد می‌کنند تا به هر روش که می‌شود بازار ایران را به دست بیاورند، چون یک بازار بزرگ است و بازار بزرگ یعنی باید به آن صادرات کنند.

اگر اکثر این محصولات داخلی شوند ارز کمتری مصرف شده و تکنولوژی‌ها داخلی می‌شوند. اگر بگویند تکنولوژیمان ضعیف است، باید تکنولوژی وارد کنیم به جای اینکه صرفاً مصرف‌کننده باشیم. مواد اولیه داخلی و علم مناسب را داریم و تکنولوژی را وارد می‌کنیم، بعد که یاد گرفتیم می‌سازیم. مواد اولیه داخلی اشتغال‌زایی بسیار زیادی در ‌نوشت‌افزار به همراه دارد؛ چون کالای کاربردی است و نیروی انسانی زیادی می‌خواهد.

 بعضی از صنایع نسبت هزینه سرمایه‌گذاری به اشتغالشان زیاد است؛ مثلاً در برخی حوزه‌ها مثل کیف و جامدادی اگر با ۲۰میلیون تومان یک چرخ خیاطی بخرید می‌توانید کیف و جامدادی تولید کنید؛ اما در برخی حوزه‌ها، هزینه تکنولوژی بالاست و مشاغل خانگی بسیاری می‌توانند با این حوزه درگیر شوند. مثلاً یک مجموعه که صاحب‌نام است و فروش دارد با آنها قرارداد می‌بندد و مواد اولیه را می‌خرد، آن‌ها را در اختیارشان می‌گذارد و آن‌ها هم تولید و در بازار عرضه می‌کنند؛ در این صورت هزاران شغل ایجاد کرده‌ایم که در طی چند سال گذشته در حوزه کیف و جامدادی این کار را کردیم.

کارگاه‌های کوچک بسیار مهم هستند زیراکه فرد روی پای خودش می‌ایستد و چنین کاری را انجام می‌دهد که این‌ها بحث‌های اقتصادی است. در حوزه صادرات، ۶۰۰میلیون بازار حاشیه داریم و میلیاردها نفر هستند که می‌توانیم با آنها مراوده اقتصادی داشته باشیم. چون مواد اولیه و علمش را داریم و می‌توانیم فناوری‌اش را هم وارد کنیم. صادرات به‌صرفه است و می‌توانیم به کشورهای اطراف و حتی دورتر مثل آفریقا صادر کنیم. حتی برخی از تولیدکننده‌های‌مان به اروپا صادر می‌کنند و مجموعه‌هایی هم با چین کار می‌کردند یعنی به صرفه شده؛ چون مواد اولیه ارزان است و قیمت نیروی انسانی به نسبت کشورهای دیگر با توجه به بالا رفتن قیمت دلار ارزان تمام می‌شود که در این صورت صادرات به نفع ماست.

از بعد فرهنگی، دو ماهیت دارد که یکی ماهیت محتوایی است که در شخصیت‌سازی می‌آید. وقتی کاری انجام می‌شود یک متن و یک فرامتن داریم؛ مثلاً شیوه تدریس یک درس متن است و شیوه برخورد، مهربان بودن و الگو بودن معلم فرامتن است. یکی از نکاتی که در ‌نوشت‌افزار بسیار مهم است این است که اولین چیزی که غیر از خوراک و پوشاک بچه با آن رو‌به‌رو است و به‌عنوان ابزار با آن کار می‌کند، ‌نوشت‌افزار است. مثلاً دانش‌آموزی که می‌خواهد چیزی بنویسد یا شکلی رسم کند وقتی می‌بیند مدادرنگی‌اش آلمانی، دفترش ژاپنی و سایر وسایلش چینی است با خود می‌گوید درس بخوانم که چه بشود. وقتی نتوانستیم یک مداد یا دفتر بسازیم و اگر بخواهم دکتر یا مهندس شوم نمی‌توانم. بنابراین اولین ابزاری که می‌بیند ‌نوشت‌افزار است و هنوز به تولیداتی مثل خودرو، لوازم خانگی و... نرسیده است. باید ساخت ایرانی استفاده کنیم. فرامتن بسیار مهم است که دانش‌آموز بداند می‌تواند. ژاپنی‌ها می‌گویند اولین وسیله ارتباطی دانش‌آموز ‌نوشت‌افزار است که باید ژاپنی باشد و با این نشان تجاری آموزش ببیند و درس بخواند و رشد کند تا ابزارهای دیگری را که لازم دارد بسازد؛ این در بحث فرهنگ است.

* لازمه اصلی رشد صنعت ‌نوشت‌افزار برای اینکه آینده پرقوت‌تر از امروز داشته باشد، چیست؟
* اولین مورد ارتباط با بازار مصرف‌کننده است؛ یعنی به‌روز بودن، بازارسنجی، بازارگرمی و... در حوزه بازاریابی است، یعنی بازاریابی تخصصی و به‌روز. علم جدید بازاریابی می‌گوید باید بازارگردی، بازارگرمی، بازارسنجی و بازارسازی کنیم. به طور مرتب و به روز باید خلاقیت به خرج بدهیم و باید متناسب با روز جلو برویم. الان بسیاری از لوازم الکترونیکی شده و مثلاً بچه‌ها مشق‌هایشان را در فضای برنامه مجازی «شاد» می‌گذارند و عکس می‌گیرند و باید برای آن فکری بکنیم و حتماً بایستی به‌روز باشد. بازخوردگیری از مخاطب بسیار مهم است و برندها و تولیدکننده‌های خوب بازخوردها را از مصرف‌کننده ‌می‌گیرند تا ببینند بازخورد مردم چیست. اگر تنوع و خلاقیت و تلاش شبانه‌روزی نباشد به شکست می‌انجامد و باید به‌روز بودن را داشته باشیم تا پر‌قدرت جلو برویم.

* یکی از مسائل دیگری که در بیانات رهبر انقلاب سال‌های پیش به آن اشاره شده واردات ‌نوشت‌افزار است که هم بار فرهنگی و هم بار اقتصادی دارد. با توجه به این مسئله میزان واردات ما طی سال‌های گذشته به چه صورت بوده و مصادیق این بار فرهنگی و اقتصادی در حوزه ‌نوشت‌افزار شامل چه چیزهایی می‌شود؟
* وقتی حوزه‌ای می‌خواهد رشد کند اولین کاری که سیاست‌گذار می‌کند این است که بر آن تمرکز ‌کند که دو وجه دارد؛ یکی وجه تولیدکنندگی و دیگری وجه سیاست‌گذاری و دولت است. مثلاً کشور ما یک کشور کم‌آب است و می‌گوید باید در تغذیه و مواد غذایی خودکفا شویم، باید وارد حوزه تولید «محصولات آب‌کشت» شویم، گلخانه‌ها را زیاد کنیم تا مصرف آب کمتر شود و کشت بهتری داشته باشیم و تمرکز و سرمایه‌گذاری می‌کنند و به طور بلاعوض تسهیلات، زیرساخت و... تخصیص می‌دهند. سیاست‌گذار ما بر این حوزه‌ها تمرکز نکرده است و در صنایع فرهنگی ظاهراٌ متولی مشخصی وجود ندارد. وقتی می‌خواهیم یک حوزه رشد کند، باید در آن حوزه سرمایه‌گذاری کنیم و سرمایه‌گذاری سنگین می‌خواهد. مگر چند واحد تولید ‌نوشت‌افزار در کشور داریم؟ حتماً بسیار بیشتر از این نیاز داریم. به همین خاطر نیاز داخل را پوشش نمی‌دهد و صادرات هم نمی‌کنیم.

از طرف دیگر، جلوگیری از واردات، کمک به صادرات و حمایت‌های ارزی و ریالی تاثیر بسزایی دارد. بسیاری درگیر ارز هستند تا بتوانند فناری وارد کنند و یک شبکه خوب و منظم توزیع هم می‌خواهد. ‌نوشت‌افزار صنف ضعیفی است برای همین نمی‌تواند پخش شود و بسیاری از قشر ‌نوشت‌افزار ضعیف هستند، چون در کل سال اقتصادشان نمی‌چرخد، چون ‌اساساً نوشت‌افزار صنف فصلی است و دو ماه بیشتر کار نمی‌کند. ۱۰ ماه باید اجاره بدهند و نیروی انسانی خرج کنند، لذا صرفه اقتصادی ندارد. بایستی فکری شود تا بتوانند کل سال کار کنند. مشکل این است کسانی که می‌خواهند در این حوزه کار کنند مجبور می‌شوند نمایشگاه بزنند که نمایشگاه فصلی می‌شود و خوب نیست و چرخه را به هم می‌زند؛ اما چاره‌ای ندارند جز اینکه به سمت نمایشگاه می‌روند.

 از سویی مافیای توزیع نمی‌گذارد این صنعت رشد کند و بخشی از کالاهایش را وارد می‌کند یا فقط با نشان تجاری و طرح خودش تولید و توزیع می‌کند و تولیدکننده بازار نامطمئنی می‌بیند و می‌گوید اگر سرمایه‌گذاری کنم کل سال نمی‌توانم کار کنم؛ مگر اینکه بازار را با صادرات گسترده‌تر کند و لازمه آن، این است که دولت این مسئله را جدی بگیرد.

شخصیت‌سازی و الگوسازی برای ما بسیار مهم است. اگر برای جوان و نوجوانمان الگو نسازیم، یکی دیگر برای آنها می‌سازد. مثلاً باب اسفنجی یک ابراسفنجی است و از ابر برای ما الگو ساختند و آن‌هایی که واقعی بودند قهرمان‌سازی کردند. ما پوریای ولی و تختی داریم ولی نتوانستیم قهرمان‌سازی کنیم. حوزه شخصیت‌سازی و شخصیت‌پردازی رهاست و به فرموده رهبر انقلاب، بچه ما رونالدو را می‌بیند؛ اما شهید کاظمی یا رئیسعلی دلواری را نمی‌شناسد. بچه‌ها در الگوگیری فرایندی را طی می‌کنند که اول شخصیت را می‌بینند و برای‌شان محبوب می‌شود، بعد از او تقلید می‌کنند و کم‌کم در ضمیر ناخودآگاهشان می‌رود که بسیار خطرناک‌تر است. گاهی اوقات خودآگاه است، مثلاً بچه لباس مرد عنکبوتی می‌پوشد و بعداً که بزرگ می‌شود یادش می‌رود.

تحلیلی انجام دادیم و مجموعه‌ای به نام «جنگی که نمی‌بینیم» کار کردیم که به‌ صورت اطلاع‌نگاشت بود که در آن به تحلیل و بررسی ۴۰ مورد از شخصیت‌ها و کمپانی‌هایی که در این حوزه فعال هستند پرداختیم و دیدیم مولفه‌های مختلفی را پوشش می‌دهند. عده‌ای از آن‌ها یک ارتش نامحسوس بودند و هر کدام کاری انجام می‌دادند و یکی همجنسگرایی را توسعه می‌دهد، یکی توهم را زیاد می‌کند و... که هر کدام متناسب با ماموریت خود، یک مولفه فکری را منتقل می‌کردند. مثلا مرد عنکبوتی یا بنتن این تصور را منتقل می‌کنند که فرد نباید تلاش زیادی کند. سال‌ها بعد بچه‌ای که لباس عنکبوتی می‌پوشیده نمی‌گوید من مرد عنکبوتی هستم و در ضمیر ناخودآگاهش این است که فایده‌ای ندارد تلاش کنم.

بنابراین بیشترین ابزاری که دانش‌آموز در کل زندگی با آن رو‌به‌رو است ‌نوشت‌افزار و لوازم مصرفی زندگی‌اش است. بچه در این فضا بزرگ می‌شود و اسباب‌بازی‌ها و نوشت‌افزارهایش همه نشانی از آن شخصیت‌ها دارند و با اینکه پدر و مادرش مذهبی هستند، بچه مثل پدر و مادرش نیست.

این موضوع هم ناشی از عدم آگاهی است و هم بر ذهنیت اثر می‌گذارد که خب، اینگونه شخصیت‌پردازی توسط شرکت‌ها و تولیدکننده‌های خارجی شاید خیلی مسئله مهمی نباشد. بنابراین باید صنعتمان قوی شود. چه از لحاظ طراحی و چه از نظر فناوری و زیرساخت. ولی اگر نتوانیم بر روح حاکم تولیدات که سبک زندگی را هدف گرفته است دقیق کار کنیم، سبک زندگی ما عوض می‌شود؛ در آن صورت کشورمان از نظر ظاهری شاید مستقل بنظر بیاید، اما روح حاکمش متناسب با سبک زندگی غربی پیش خواهد رفت و این بسیار خطرناک است. باید این دو را با هم دید و هم از نظر داخلی اقتصاد، اشتغال، مشاغل خانگی و همه‌چیز ایرانی شود و هم هویت‌ساز و شخصیت‌ساز باشد تا بتوانیم با الگوهای خودمان از نوشت‌افزار استفاده کنیم.

* رهبر انقلاب به این موضوع اشاره کردند که عده‌ای از جوانان در داخل کشور در حال تولید ‌نوشت‌افزار هستند، ولی سنگ‌اندازی‌هایی هم می‌شود. علت این سنگ‌اندازی‌ها چیست؟
* در حوزه رسانه بسیار خوب رشد کردیم و همراهی رسانه‌ها بسیار خوب بود و صداوسیما و شبکه‌های مختلف به میدان آمدند و برنامه‌هایی ساختند و شهرداری‌ها در این حوزه در تبلیغات کمک کردند که بسیار خوب بود. صنعت ‌نوشت‌افزار صنعتی نیست که با مثلاً صنعت خودرو یا لوازم خانگی آن را مقایسه کنیم که بتواند میلیاردها تومان درآمد داشته باشد و هزینه تبلیغات را بدهد. اگر الان بتواند روی پای خودش بایستد و خود را توسعه دهد، بسیار خوب است. یکی از حوزه‌هایی که به صداوسیما و بعضی از دستگاه‌ها برمی‌گردد بحث شخصیت‌سازی است. صداوسیما یک‌سری شخصیت‌ها دارد، مثل بچه زرنگ و شاهزاده روم که خوب کار کردند. در حوزه وام، تسهیلات، سرمایه‌گذاری و زیرساخت ضعیفیم و اتفاقی نیفتاده است. باید این حوزه‌ها و تسهیلات و زیرساخت‌هایش رشد کنند. در حوزه‌های مختلف شهرک‌های تخصصی زیادی داریم و می‌شود شهرک صنعتی ‌نوشت‌افزار را  هم با نگاه جهانی ساخت.

بیشترین سنگ‌اندازی را در حوزه توزیع داریم، چون مافیایی وجود دارد که نمی‌گذارد محصولات ایرانی توزیع شوند. نوشت‌افزارهای زیادی هم در کشور داریم که قشر بسیار قوی‌ای نیستند به‌خاطر اینکه در طول سال بیشتر از دو سه ماه فعال نیستند. این‌ها به توزیع‌کننده‌ها و تولیدکننده‌های بزرگ وابسته‌اند و هر چه آنها توزیع می‌کنند، این‌ها هم توزیع می‌کنند و معمولاً توزیع‌کنندگان بزرگ زیر بار محصولات ایرانی نمی‌روند. برخی از آن‌ها در سال‌های اخیر مجبور شدند به بعضی از حوزه‌ها مثل خودکار و مداد که تولید داخلی گسترش یافته و واردات محصولات خارجی ممنوع شده، بروند؛ ولی به بحث هویت‌سازی و شخصیت‌سازی مثل دفتر، جامدادی و امثالهم که شخصیت‌محورند وارد نمی‌شوند. به همین دلیل در بازار تولیدات زیادی هست که در ایران تولید می‌شوند اما شخصیت‌هایش غربی بوده که افتضاح است.

بخش زیادی از جامعه این محصولات ایرانی را می‌خواهد. به عنوان نمونه قبلاً فروشگاه‌های حجاب و عفاف نداشتیم و باید در لباس‌فروشی‌ها به‌صورت پراکنده این محصولات را می‌گرفتیم و الان فروشگاه تخصصی حجاب و عفاف آمده چون جامعه به آن نیاز دارد. اما در حوزه ‌نوشت‌افزار به‌هیچ‌وجه فرصت توسعه تولیدات ایرانی را نمی‌دهند. در تهران و صداوسیما تبلیغات می‌کنیم و در استان‌های دیگر می‌گویند این‌ها را که در تلویزیون نشان داده می‌شود از کجا بخریم، چون هر جا می‌گردیم نیست. شبکه توزیع بسیار مهم است که بتوانیم توزیع گسترده‌ای کنیم تا همه استفاده کنند. اگر شبکه توزیع گسترده شود، تولیدکننده‌ها ترغیب می‌شوند. بعضی از تولیدکننده‌ها حساسیت ندارند و می‌گویند فروش نمی‌رود، چون توزیع‌کننده استانی نمی‌خرد. اگر در اختیار مردم باشد خرید می‌کنند. بخش‌نامه شده ولی در استان‌ها چندان به آن عمل نمی‌کنند.

* در رابطه با بحث تبلیغات و اطلاع‌رسانی بازار ‌نوشت‌افزار توضیح دهید و چه بایدها و نبایدهایی در این حوزه بایستی وجود داشته باشد؟
* تبلیغات ما کم است اما همین هم کشش ندارد؛ چون نمی‌شود تبلیغاتی‌ صورت بگیرد که کالایش موجود نباشد و عطش زیادی در بازار ایجاد می‌کند. این‌ها لازم و ملزوم همدیگرند، هم باید تبلیغات و نشان‌سازی کنیم و شخصیت‌ها را جا بیندازیم، هم شبکه آن را ایجاد کنیم. اگر نتوانیم شبکه توزیع را تقویت کنیم، نباید تبلیغاتمان سنگین‌تر از این باشد و بایستی این‌ها مثل هم باشد. تبلیغات منفی علیه ما بسیار زیاد است و یکی از تبلیغاتی که علیه ما می‌کردند این بود که می‌گفتند اینها گران‌اند یا مجوز ندارند، چون تقابل است و این تبلیغات منفی بسیار زیاد بود، چون مردم استقبال می‌کردند و در نمایشگاه در صف صندوق‌های ما می‌ایستادند و اگر گران بود نمی‌آمدند و از جای دیگر می‌خریدند. دلیل اینکه می‌آیند این است که قیمت و کیفیتش خوب است و می‌پسندند. چون راه دیگری برای مقابله ندارند علیه ما تبلیغات می‌کنند.

تبلیغاتی که می‌شود باید طوری باشد که اصناف را به سمتش بکشاند؛ یعنی تبلیغات فقط برای مردم نیست و جریان‌سازی برای اصناف است که به سمت آن بروند. تبلیغ خرید کالای ایرانی زیاد شده و باید بتواند این صنعت را به جایگاه اصلی خود برساند و در کنارش هویت را ایجاد کند. تولیدکننده‌های ما مداد، خودکار، مدادرنگی و کیف با کیفیت مطلوب تولید کرده‌اند. اگر نام و نشان‌تجاری و تبلیغات در کنار هم قرار بگیرد این صنعت رشد قابل‌توجهی خواهد داشت. کار فرهنگی مثل درخت گردو است که کاشتن و رشد کردن و به بار نشستن آن بسیار طول می‌کشد و بلندمدت است. ممکن است از عمر چند دولت بگذرد تا به نتیجه برسد. در حوزه فرهنگ باید جایی سیاست‌گذاری شود که معطل امروز و فردا نباشد و برای ۲۰ -۳۰ سال دیگر برنامه‌ریزی کنند.


دیدگاه خود را بیان کنید