سخنرانی تحلیلی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره قیام پانزده خرداد


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمد لله ربّ العالمین. الحمد لله قاصم الجبارین، مبیر الظالمین، مدرک الهاربین، نکال الظالمین، صریخ المستصرخین، موضع حاجات الطالبین و معتمد المؤمنین. و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابی‌القاسم‌ محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیین المعصومین المکرٌمین، سیّما بقیّة الله فی الأرضین.

الّلهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات و اغفر لشهدائنا الابرار الاخیار.

الّلهم صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین.

قال الله الحکیم فی کتابه: «هو الذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین، لو انفقت ما فی الأرض جمیعاً، ما ألّفت بین قلوبهم و لکن الله ألّف بینهم»(۱)

و قال تعالی «یا ایّها النّبىّ حسبک الله و من اتّبعک من المؤمنین.»(۲)

دفعه‌ی گذشته‌ای که پس از ماه‌ها توفیق شرکت در این اجتماع عظیم الهی و مردمی دست داد، مصادف با آستانه‌ی عید بود و خداوند آن عید را با عیدهای متوالی دیگر، چه در صحنه‌های نبرد و چه در میدان فعالیت‌های داخلی همراه کرد. این دفعه مصادف با سالگرد خاطره‌ی پرشکوه نیمه‌ی خرداد است. نیمه‌ی خرداد هم اگر چه به اعتباری یک عزای فراموش نشدنی است، اما به اعتباری یک عید فراموش‌ نشدنی و تاریخ‌ساز است.

ماه خرداد ماه خاطره‌هاست؛ نیمه‌ی خرداد ۱۳۴۲، نیمه‌ی خرداد ۱۳۵۴ که حادثه‌ی خونین مدرسه‌ی فیضیه برای دومین بار پیش آمد، و حوادث خرداد سال گذشته که سرآغاز انقلاب سوم ملت ایران بود؛ کور کردن خط نفاق و التقاط و نفوذ و بیرون‌راندن خیانت‌کارانی که فرصت‌طلبانه بر این مردم جفا میکردند.

از تصادف‌های شگفت‌آور یکی این است که قیام میرزا کوچکخان جنگلی در پنجاه سال قبل تقریباً، که یک قیام اسلامی و مردمی بود، در خرداد واقع شده است. همچنین درگیری غم‌انگیز میان اسرائیل و اعراب در سال ۱۳۴۶، که مصادف با ۱۹۶۷ مسیحی است، در خرداد واقع شد.

امسال خرداد ما خاطره‌های دیگری هم دارد. اوّلاً مصادف شد طلیعه‌ی خرداد با بزرگترین پیروزیهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و فتح خرمشهر. این خاطره هم در لیست خاطره‌های خرداد ثبت شد. و بالاخره خرداد امسال با سالگرد ولادت حضرت بقیة‌الله‌الاعظم حضرت مهدی «روحیفداه و عجل‌الله‌فرجه» مقترن و برابر است.

همه‌ی این خاطره‌ها به نحوی به یکدیگر مربوط میشود، اما من مایلم درباره‌ی حادثه‌ی ۱۵ خرداد قدری صحبت کنم، چون از خاطره‌های بسیار مهم و تعیین‌کننده‌ی انقلاب ماست و بعد، مطلبی را که در انقلاب ما و در ۱۵ خرداد به وضوح دیده شده است و قرآن هم به این مطلب اشاره دارد، برای شما برادران و خواهران عزیز مطرح کنم تا برای خط مشی آینده‌ی ما، ملت و هم دولت، درسی باشد.

۱۵خرداد یک قیام مردمی بود. علت این قیام هم این بود که در روز عاشورای آن سال که مصادف با سیزدهم خرداد میشد، امام امت حقایق افشا نشده‌ی تا آن روز را با مردم بیواسطه در میان گذاشتند، که در باره‌ی این ارتباط بیواسطه‌ی امام و امت حرفی دارم که عرض میکنم. در این گفتار، که توصیه میکنم اگر نوار قابل فهمی و سالمی از آن هست، رسانه‌های همگانی آن را پخش کنند تا مردم بفهمند که نوزده سال قبل امام چه میگفتند، حقایقی را بیان کردند که این حقایق، آن‌روز برای خیلیها حتی دست‌اندرکاران سیاست، قابل فهم نبود. اگر حافظه خطا نکرده باشد، جملات امام این‌ها بود که «اسرائیل میخواهد در ایران قرآن نباشد. اسرائیل میخواهد در ایران روحانیون نباشند. اسرائیل میخواهد در ایران اسلام نباشد.»

آن روز برای خیلیها این مطلب قابل فهم نبود که اسرائیل کجا، ایران کجا؟ و اسرائیل چه دشمنی با قرآن و با روحانیت دارد آن هم در ایران؟ حساسیت دستگاه در مقابل این مطالب به قدری بود که شب بعد از این سخنرانی، یعنی شب نیمه‌ی خرداد که مصادف با دوازدهم محرم بود، امام را دزدانه، نیمه‌شب از منزلشان در قم ربودند و به تهران آوردند و زندانی کردند. روز نیمه‌ی خرداد مردم به مجرد این‌ که فهمیدند که امام دستگیر و ربوده شده است، بدون این ‌که فرماندهیای، رهبریای از سوی شخصیتی، از سوی حزبی، گروهی وجود داشته باشد، به خیابان‌ها ریختند. در تهران، در قم، در شیراز، در مشهد، در بعضی شهرهای دیگر و حتی در بعضی از روستاها در ورامین.

و دستگاه جبار که باور نمیکرد نفوذ روحانیت و مرجعیت در این حد باشد، غافلگیر شد و دست به یک عمل تند وحشیانه‌ی حساب نشده زد. مردم را در خیابان‌ها و میدان‌ها به رگبار بستند و آن روزها رقم پانزده هزار شهید در زبان‌ها میگشت.

این قیام یک نقطه‌ی عطف شد. اگر چه عده‌ای را مرعوب کرد، اما خط مبارزه را روشن و واضح کرد. از آن روز حرکت انقلابی مردم ایران که از تقریباً نه ماه قبل از آن یا یک سال قبل از آن به تدریج آغاز شده بود، شکل قطعی و جدی گرفت و این قیام به انقلاب ۲۲ بهمن منتهی شد و در مئال، جمهوری اسلامی را به وجود آورد.

گزارش حادثه به اجمال این است، اما تحلیل حادثه بسیار تحلیل جالب و شیرینی است که باید بنشینند آنها که در متن واقعه بوده‌اند و با چشم تیزبین حوادث را دیده‌اند، شهادت خود را بنویسند تا تاریخ روی ۱۵ خرداد قضاوت کند.
در ۱۵ خرداد سه عنصر وجود داشت. یکی عنصر مردم بود، یکی عنصر رهبر و امام بود و سومی عنصر انگیزه‌ی مذهبی و روح شهادت‌طلبی و فداکاری برای خدا بود. نطفه‌ی انقلاب ما با این سه عنصر بسته شد. وقتی میگوئیم مردم بوده‌اند، معنایش این است که هیچ یک از احزاب و گروه‌ها و دسته‌جات سیاسی و سردمداران سیاسی و مدعیان مبارزه و مقاومت در این حرکت مردمی کوچکترین نقشی نداشتند. نه آن کسانی که با انگیزه‌ی ملیگرایی حرکت میکردند و نه آن کسانی که با انگیزه‌های مادی و مارکسیستی راه میرفتند و نه حتی آن گروه‌هایی که با انگیزه‌های مذهبی و اسلامی تشکلی داشتند. هیچ کدام در این خیزش عمومی خونین پرشکوه کمترین تأثیری نداشته‌اند. چرا، تأثیر منفی بعضی از گروه‌ها داشتند.

فردای ۱۵ خرداد تحلیلگران مادی معتقد به اندیشه‌های خرافی الحادی به کمک دستگاه جبار آن روز رفتند و برای او حادثه را تحلیل کردند. حادثه دینی بود، آن را طبقاتی و اقتصادی و از این قبیل تحلیل کردند و در حقیقت آب به آسیاب دستگاه جبار ریختند. هیچکس به کمک این قیام نیامد جز مردم و جز رهبران دینی مردم.

شکی در این نیست که در حادثه‌ی ۱۵ خرداد و جریان‌هایی که از آن منشعب میشد، جز علمای اسلام، روحانیون مبارز و کسانی که آماده‌ی جانبازی برای اسلام بودند، هیچکس نقش گرداننده نداشت.

۱۵ خرداد گذشت، این سه عنصر در جامعه باقی ماند. حرکت انقلابی ما با همین سه عنصر که نطفه‌ی اصلی انقلاب ایران را تشکیل میدادند، به راه خود ادامه داد. در طول این مدت بیشترین کسانی که کار فکری اسلامی و سیاسی میکردند و مردم را برای یک حرکت عظیم عمومی آماده میکردند، علمای اسلامی، طلاب جوان، گویندگان مبارز در سطوح مختلف علمی بودند. دیگران هم در بعضی از قشرها کمتر، در بعضی بیشتر، تلاش‌هایی داشتند، اما آن‌چه به تلاش روحانیون یک امتیاز میبخشید، این بود که آنها با مردم روبرو میشدند و ذهن مردم را آماده میکردند.

اگر این کار مستمر ۱۵ ساله در شهرها، دهات، دورافتاده‌ترین نقاط کشور نمیبود، انقلاب ما در ۲۲ بهمن با پاسخ عمومی ملت روبرو نمیشد. مردم بدون اطلاع و شناخت حرکتی نمیکنند. آن‌ که به این مردم اطلاع و شناخت داده بود در طول پانزده سال، همان پیام‌آوران انقلاب و اندیشه‌ی انقلابی از حوزه‌ی علمیه‌ی مقدسه‌ی قم و بعضی از حوزه‌های دیگر بودند. در طول این مدت امام رهبری کرد و در طول این مدت فکر اسلامی به‌وسیله‌ی همین رُسُل انقلاب پخته شد. در ۲۲ بهمن با آمادگیهای سال ۵۶ و ۵۷ این سه عنصر در حد رشد و کمال، انقلاب را به وجود آوردند.

پس انقلاب ما هم یک انقلابی بود که بر مبنای اسلام، امام و امت استوار بود. چون قیام نخستین، اسلامی و مردمی بود، انقلاب هم اسلامی و مردمی شد. و چون انقلاب، اسلامی و مردمی بود، حکومتی هم که بر مبنای آن انقلاب به وجود آمد، اسلامی و مردمی شد؛ یعنی جمهوری اسلامی. و چون رهبرىِ عظیمِ بصیرِ هوشمندانه‌ی متوکلانه‌ی امام امت از آغاز با این انقلاب و قیام همراه بود و او را تغذیه میکرد، در جمهوری اسلامی رهبر آن نقشی را که همه میدانید و لمس میکنید، به خود گرفت.

بنابراین حرکت طبیعىِ قیام ۱۵ خرداد به آن چیزی رسید، به آن واقعیتی منتهی شد که امروز تمام دنیای کفر و الحاد را متوحش کرده است و سردمداران استکبار جهانی را به دفاع از خود واداشته است.

ما امروز مرهون قیام ۱۵ خردادیم. امروز جمهوری ما یک جمهوری به معنای واقعی است. یعنی مردمی است. این را شما میدانید و لمس میکنید، اما من همان دانسته‌ی شما را به زبان میآورم. این برگی از تاریخ است. حقیقتی است که باید آیندگان هم آن را لمس کنند. جمع‌بندی کارهای امروز ملت و دولت این است که جمهوری اسلامی امروز از همه جهت مردمی است، دارای جهاد مردمی است.

این جبهه‌های جنگ که پر است از مردم غیر موظف، یعنی غیر نظامیانی که به عشق فداکاری، سلاح به دست گرفته‌اند و در خدمت انقلاب میجنگند. انفاق مردمی در پشت جبهه‌ها، مردم هر چه دارند، میدهند. خاطره‌ی آن انگشترها و دست‌بندها و گردن‌بندهای طلای زنان جوان ما که مخلصانه و متواضعانه نثار پای رزمندگان میشود، فراموش نشدنی است.

خاطره‌ی پدران و مادرانی که فرزندان خود را تقدیم انقلاب میکنند و در مقابل اسلام و انقلاب آنها را قربانی میکنند، از یاد نرفتنی است. خاطره‌ی آن مرد آلاسکافروشی که پسرش را به قربانگاه عشق فرستاده است و بعد از شهادت این پسر، دو هزار تومان پول باقیمانده‌ی از او را برای رد مظالم به شخص مورد اطمینانش میدهد و وقتی از او میپرسند تو خودت که مستحقی، میتوانی برداری این پول را، استنکاف میکند و وقتی میپرسند غیر از آلاسکافروشی شغل دیگری هم داری؟ میگوید نه، دکان آلاسکافروشی را هم چون خلاف مقررات باز شده بود، بسته‌اند. گله هم نمیکند. میگوید دولت امروز سرگرم کارهای بزرگ است. اگر به کار من نرسد، مهم نیست. خاطره‌ی این انسان بزرگ و میلیون‌ها انسان بزرگ مانند او از حافظه‌ی تاریخ زدوده نشدنی است.

جهاد مردمی، انفاق مردمی، انتخاب مردمی. مردم انتخاب میکنند، هم افراد را برای نمایندگی از خود، برای ریاست جمهوری، هم انتخاب میکنند خط مشیها و راه‌ها را. به طوری که اگر مردم بر اساس تحلیلی که از مجموع اوضاع دارند، به یک نتیجه‌ی سیاسی و قضاوت سیاسی برسند، مسئولان از آن تصمیم سیاسی مردم تخطی نمیکنند. انتخاب مردمی. اغماض و گذشت مردمی. گرفتاریها را تحمل میکنند، کمبودها را میبینند و تحمل میکنند، زیرا میگویند مسئولان مشغول‌اند و باید اغماض کرد.

حکومت مردمی؛ یعنی مسئولان حکومت در شیوه و روش و منش با مردم یکسان‌اند. و این یکی از افتخارات جمهوری ماست. یعنی امروز مسئولان درجه‌ی یک کشور برای خودشان یک حیثیتی به خاطر این مسئولیت قائل نیستند. یعنی نخست‌وزیر مملکت پهلوی یک کارگر یا یک پیشه‌ور یا یک دانشجوی ساده مینشیند، با هم بحث میکنند. نه او یادش می‌آید که این نخست‌وزیر است و نه خود نخست‌وزیر یادش می‌آید؛ مثل دو تا برادر، به شکلی که در هیچ جای دنیا امروز وجود ندارد با هم برخورد میکنند.

این‌ها خاصیت مردمی بودن است. این مردمی بودن توانسته است جمهوری را تا امروز نگه بدارد.

بدانید برادران و خواهران عزیز من در سرتاسر کشور که اگر انتخاب شما و جهاد شما و انفاق شما و کمک شما و اغماض شما و حمایت شما و حضور شما در همه‌ی صحنه‌ها نمیبود، ما در مقابل دشمن این قدر احساس قدرت نمیکردیم. امروز ما در مقابل قویترین قدرت‌های عالم، یعنی در مقابل امریکا، احساس قدرت میکنیم. علت این احساس قدرت این است که شما هستید. یعنی یک نیروی لایزال و تمام نشدنی. اگر شما بیتفاوت بودید، اگر به جنگ و صلح و انفاق و آباد کردن و عمران و سازندگی بیاعتنا بودید، قطعاً هیچکس نمیتوانست از مسئولان ادعا کند که در مقابل این تهاجم عظیم همه‌جانبه‌ای که امروز از طرف قدرت‌های بزرگ به ما میشود، قابل تحمل است؛ حضور شماست.
یک مثال جنگ امسال و جنگ پارسال را میزنم برایتان. ما از امسال تا پارسال تجهیزات جنگی بیشتری نداریم، مهمات و ابزار و تانک و هواپیمای بیشتری نداریم، چرا ما پارسال در میدان جنگ در فضای حزن و اندوه به سر می‌بردیم و امسال همه جای صحنه‌ی نبرد به ما لبخند میزند؟ چرا؟ چرا پارسال خبر از پیروزیها نبود یا بسیار کم بود؟ چرا پارسال برای ما خرمشهر، خونین‌شهر بود؟ و هویزه و ایستگاه حمید و عین‌خوش و بسیاری از این مناطق دست‌نیافتنی بود؟ امسال همه‌ی این‌ها زیر پای فرزندان عزیز این کشور میخندد، چرا؟

علت این است که در سال گذشته مسئولان خیانت‌کار، آنهایی که سررشته‌ی امور در جنگ صد درصد به دست و تدبیر آنها بود، حاضر نبودند برای نیروهای جنگنده‌ی مردمی اعتباری قائل بشوند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این نیروی جان برکف، سال گذشته از طرف آن فراری نگون‌بخت و همکاران و هم‌فکرانش جدی گرفته نمیشد. این بود که خود را از یک نیروی عظیم محروم کرده بودند. دشمن به ما ضربه میزد. امسال آنهایی که تدبیر و اداره‌ی این حرکت عظیم را در دست دارند، احساس کردند که یک نیروی عظیم را باید وارد کار کنند و کردند. در کنار نیروی ارتش مجهز و فداکار ما، نیروی بزرگ نیرومند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفان وارد کار شد.

پارسال یک گلوله‌ی خمپاره برای سپاه گرفتن، به قدر یک میدان از دشمن گرفتن زحمت داشت. امسال سپاه و ارتش در کنار یکدیگر، با یکدیگر، با فرماندهی واحد، دوش به دوش دارند حرکت میکنند. وقتی نیروی مردم در جنگ دخالت داده میشود، که ما سپاه را از نیروهای مردمی میدانیم چون یک نهاد انقلابی است و همچنین بسیج، وقتی این وارد میدان شد، وضع میدان به این شکل عوض شد.

در همه‌ی صحنه‌های سیاست داخلی و خارجی ما نقش مردم همین اندازه تعیین کننده است و این جاست که ما میرسیم به مضمون آن آیه‌ای که در طلیعه‌ی خطبه تلاوت کردم که خدای متعال به رسول اکرم میفرماید: «هو الذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین» خداوند تو را با پیروزی خودش، با یاری خودش و با مؤمنان کمک کرد. یعنی پیروزی الهی و نصرت الهی در کنار مؤمنان. مؤمنان این‌ قدر بها داده میشوند در قرآن. «یا ایّها النّبی حسبک الله و من اتّبعک من المؤمنین» خدا و مؤمنان تو را بس.

این حرف کوتاه انقلاب ماست. خلاصه‌ی جمهوری ما این است؛ خدا و مردم. سیاست نه شرقی و نه غربی ما بر روی این پایه استوار است؛ خدا و مردم. ما این دو عنصر شریف را که میتوانند حرکت انقلاب اسلامی ما را روزبه‌روز گسترش و عمق بیشتری بدهند، نباید از دست بدهیم.

خدا متجلی در نظام الهی و احکام الهی است که قانون‌گذاران و مجریان باید آن را مراعات کنند و مردم یعنی همین حضور عظیم مردم از همه‌ی قشرها و طبقات. الآن شما توی این صحنه‌ی عظیم نماز جمعه نگاه کنید. ببینید از همه‌ی قشرهای مردم در کنار شما هستند. از شهری، روستایی، عشایری، پیر، جوان، زن، مرد، دانشجو، کارگر، پیشه‌ور، روحانی، کشاورز، از همه‌ی قشرهای اجتماعی، مسطوره و نمونه‌ای در این عرصه‌ی عظیم جمع‌اند. این یک چیز استثنایی فوق‌العاده‌ای است که دنیا نظیرش را ندیده است جز در صدر اسلام.

صدر اسلام هم پیغمبر اکرم با مردم سر و کار داشت و امام امت این راز را کشف کرد. شما وقتی در روش و شیوه‌ی مبارزه‌ی امام مطالعه میکنید، این را میبینید. این جزو الهامات الهی است که امام از آن برخوردار شد. با مردم کار کرد. از روز اول خطاب امام به مردم بود. تا امروز هم امام خودش را از مردم جدا نمیکند. قابل جدایی نیست. امام از مردم است و مردم از امام‌اند.

اگر امام مثل سیاست‌بازان حرفه‌ای و آنهایی که همان روز هم اشتباه کردند و مانند آنهایی که هنوز امروز در دنیا دارند اشتباه میکنند، به سراغ برگزیدگان و زبدگان و سابقه‌داران و مدعیان میرفت، یقیناً شکست میخورد. اما امام این راز بزرگ الهی تاریخی را کشف کرد. همچنانی که همه‌ی پیغمبران این کار را میکردند: «و وضعوا اجنحتهم للمؤمنین و کانوا اقواماً مستضعفین»(۳) امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه میفرماید: «پیغمبران در مقابل مؤمنین خاضع بودند، در حالی که آن مؤمنین از اقوام مستضعف بودند»؛ مستکبرین و متمکنین نبودند. با همین عامه‌ی مردم و قشرهای وسیع مردم که اکثریت افراد یک جامعه را تشکیل میدهند، انبیاء سر و کار داشتند. پیغمبر ما هم سر و کار داشت، امام امت هم در این روزگار سر و کار دارد. و باید این رابطه بماند میان دولت و مسئولان و مردم. باید این رابطه ضعیف نشود. رگ اصلی انقلاب ما همین رابطه است.
و من دو نکته را این‌جا بگویم که در حقیقت نتیجه‌گیری از این تحلیل و نگاه به قیام و انقلاب ماست. نکته‌ی اول این است که مسئولان دولتی باید بدانند، که البته بحمدالله میدانند، که مشروعیت آنها از مردم است. فلسفه‌ی وجود آنها مردم‌اند. تمام همت خودشان را باید به کار ببرند برای آسایش مردم و مردم یعنی اکثریت مردم. آنهایی که احتیاج به مراقبت و حمایت دارند. یعنی محرومان، ستمدیدگان، از پا افتادگان، محتاجان، این‌ها. ما مستضعف سیاسی نداریم، این را بارها گفته‌ام، اما مستضعف مالی داریم؛ مستضعفان مالی.

بنابراین این خط اصلی دولت است. در درجات بالای دولت این یک واقعیت است، همان‌طور که قبلاً اشاره شد، اما در مسئولان دولتی در سراسر کشور، اگر چه باز هم فرهنگ غالب همین است، لکن گاهی تخلف‌هایی دیده میشود.

و من این‌جا به عنوان یک برادر مسلمان و نیز به عنوان یک مسئول در جمهوری اسلامی به کلیه‌ی مسئولان ادارات و سازمان‌های دولتی و همه‌ی کسانی که از طریق اقتدار دولتی با مردم به نحوی سر و کار دارند، هشدار میدهم. نبادا مردم را از خودشان برنجانند. نبادا از مراجعه‌ی مردم خسته بشوند. نبادا کار خودشان را بر کار مردم مقدم بدارند. ممکن است مراجعه کننده‌ای که مراجعه میکند به یک اداره‌ای، در آن حرفی که میزند، ذیحق نباشد. ممکن است تندی کند. ممکن است زیادتر از حقش بخواهد. هیچ کدام از این‌ها نباید موجب آن بشود که مسئول، مراجع مردمی را از خودش برنجاند. زیرا اصل مردم‌اند. آن‌ که نمیداند، آن‌ که بیش از حق میخواهد، باید او را متوجه و متنبه کرد.

مطلب دوم که بسیار مخصوصاً در این روزها مهم است، این است که دشمن چون میداند که عنصر مردمی بودن نجات‌بخش این انقلاب و تضمین کننده‌ی آن است، میخواهد این را از این انقلاب بگیرد. حواستان جمع باشد. این دیگر خطاب به عامه‌ی مردم از همه‌ی قشرها و گروه‌هاست. حضور شما در صحنه‌ی جهاد، در صحنه‌ی انفاق، در صحنه‌ی انتخاب و در همه‌ی صحنه‌های دیگر در دشمن این فکر را به وجود میآورد که باید کاری کند که این حضور از بین برود. و این به چند طریق ممکن است. یا شایعه‌پراکنی میکنند؛ فلان مسئول چنین گفت، رئیس جمهور چنین کرد، نخست‌وزیر چنین کرد. یا تفرقه‌افکنی میکنند. بین گروهها اختلاف میاندازند. بین قشرها، اصناف، افراد، ادارات، اختلاف می‌اندازد. بین کارگران و مدیران، بین کارکنان سازمان‌های دولتی و مسئولان، بین انجمن اسلامی و کارکنان، بین نهادهای دولتی با هم، بین مردم و نهادهای دولتی، هر جور بتوانند اختلاف ایجاد میکنند. این را شما به گوش داشته باشید. هر حرفی، هر پیشنهادی، هر اقدامی که در آن بوی تفرقه و اختلاف هست، از سوی دشمن است. چه زننده‌ی آن حرف و دهنده‌ی آن پیشنهاد خودش بداند و چه نداند. تا دیدید چنین چیزی مطرح شد، فوراً هوشیارانه آن را دفع کنید. نگذارید اختلاف ایجاد بشود. اختلاف از شیطان است. وحدت میان مؤمنان از خداست. جند شیطان را از بین ببرید. اگر توانستید این وحدتی را که وجود دارد، حفظ کنید، مردمی بودن این انقلاب حفظ خواهد شد. یا به وسیله‌ی تفرقه‌افکنی دشمن سعی میکند مردم را از صحنه خارج کند، یا به وسیله‌ی دل‌سرد کردن مردم. کاری نشده، چه کردند؟ یا به وسیله‌ی شایعه‌پراکنی و اشاعه‌ی دروغ. احیاناً بزرگ کردن نقطه‌های ضعف کوچک. یا به وسیله‌ی تخریب، ارعاب، توی مسجد بمب‌گذاری کردن، تا مردم بترسند، مسجد نروند. غافل از این‌که این مردم به جبهه میروند، توی مسجد که دیگر بیشتر از جبهه انفجار نیست.

تولیت آستان قدس رضوی در دیدار با هیئت رئیسه دانشگاه علامه طباطبائی:

انقلاب اسلامی، به نوعی انقلاب علوم انسانی بود/ دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان دانشگاه تخصصی علوم انسانی کشور باید در دستیابی به رشد و توسعه دانش در حوزه علوم انسانی، در تراز انقلاب اسلامی عمل کند

بیانات در دیدار کارگزاران حج

در آستانه‌‌ی اعزام حجاج بیت‌الله‌الحرام به سرزمین وحی(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید برادران و خواهران عزیز؛ بخصوص جمع شما خانواده‌های معظّم و مکرّم شهیدان و همچنین بالخصوص خدمتگزاران به فریضه‌ی عظیم حج و حج‌گزاران عزیز. به مناسبت شهادت حضرت امام صادق (سلام ‌الله ‌علیه) به همه‌ی حضّار محترم تسلیت عرض میکنم.

در مسئله‌ی حج یک اصل اساسی برای همه، هم برای حج‌گزار، هم برای خدمتگزار، عبارت است از فهم اهمّیّت حج؛ [اینکه] حج در مجموعه‌ی نظام اسلامی و در مجموعه‌ی عباداتی که انسان انجام میدهد چه اهمّیّتی دارد؛ این مهم است. اهمّیّت حج را [باید فهمید]. یک وقت یک سفری است انسان انجام میدهد؛ خب در این سفر ممکن است زیارت هم باشد، سیاحت هم باشد، تجارت هم باشد؛ یک وقت نه، مسئله فراتر از یک سفر است؛ مسئله یک مسئله‌ی جهانی، یک مسئله‌ی بین‌المللی، یک مسئله‌ی تمدّنی در معارف اسلامی است. حج را با این چشم باید نگاه کرد و دید.

حالا آیات حج متعدّد است در قرآن، و هر کدام هم یک نکته‌ی خاصی دارد لکن دو آیه از این آیات را که اشاره‌ به منافع حج دارد، من اینجا یادداشت کرده‌ام که عرض کنم. یکی این آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی مائده است که میفرماید: جَعَلَ اللهُ الکَعبَةَ البَیتَ الحَرامَ قیامًا لِلنّاس؛(۲) خدا کعبه را مایه‌ی قوام جامعه دانسته؛ این خیلی چیز مهمّی است؛ «قیامًا لِلنّاس». یعنی اگر چنانچه حج وجود نداشته باشد و تحقّق پیدا نکند، امّت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی فرو خواهد پاشید؛ لذاست که فقها میگویند که حج در مواردی واجب کفائی است؛ یعنی اگر چنانچه شما دیدید یک روزی ــ که خدا نیاورد آن‌چنان روزی را ــ حاجی‌ای وجود ندارد از هیچ جای دنیا، بر شما شخصاً واجب است که حج بروید ولو ده بار هم قبل از آن حج رفته باشید. هرگز نباید این خانه، این قرارگاه اصلی، این مرکز اساسی، خالی بماند. «قیامًا لِلنّاس»؛ این خیلی تعبیر مهمّی است.

یک آیه‌ی دیگر آیه‌ی مبارکه‌ی سوره‌ی حج است: وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجِّ یَأتوکَ رِجالاً وَ عَلیٰ‌ کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ * لِیَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم؛(۳) مردم، ملّت، امّت اسلامی، از اکناف جهان بیایند حج، تا به چشم خودشان منافع خود را ببینند: لِیَشهَدوا؛ مشاهده کنند، ببینند، حضور پیدا کنند در مجموعه‌ی منافعی که وجود دارد. از امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) پرسیدند مراد از این منافع، منافع اخروی است، یعنی ثواب و مانند اینها؟ فرمود نه، هر دو. البتّه منافع اخروی هم هست، امّا منافع دنیوی [هم هست]. امّت اسلامی در حج منافعی میبرد که با هیچ عامل دیگری این منفعت قابل استیفاء نیست؛ جز با حج، جز با این میقات بین‌المللی [ممکن نیست]؛ فقط با این میعاد جهانی ممکن است. خب، از جمله‌ی منافع دنیوی، ارتقاء سطح مدنیّت دنیای اسلام است، به خاطر همین تفاهم و هماهنگی‌هایی که وجود دارد. یک چیزهایی هست که خیلی ظاهر است، امّا از چشم انسان پوشیده میماند؛ یکی از آنها همین قضیّه است. شارع مقدّس همه‌ی آحاد امّت اسلامی را [خطاب میکند]: وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَج. در این کلمه‌ی «ناس» هم نکاتی وجود دارد، نمیخواهم حالا وارد بشوم. در چند آیه‌ی شریفه‌ی قرآن بحث «ناس» است، بحث «مؤمنین» نیست؛ یکی همین آیه [است]: وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَج؛ مال آحاد مردم و همه‌ی بشریّت است. ندای حضرت ابراهیم خطاب به همه‌ی بشریّت بود. در روایت دارد که وقتی خداوند متعال به ابراهیم (علیه السّلام) وحی فرمود که مردم را دعوت کن، رفت روی کوه ابوقُبیس و گفت «اَیُّهَا النّاس»؛(۴) بحثِ کسانی نیست که به من اعتقاد دارند، من را قبول دارند؛ همه‌ی بشریّت را دعوت کرد به حج. در طول تاریخ، در طول زمان، تا وقتی دنیا دنیا است، این دعوت ابراهیم وجود دارد. خب، در یک ایّام مشخّص، در یک محدوده‌ی معیّنی از زمان ــ که در سوره‌ی بقره «اَیّامٍ مَعدودات»(۵) و در سوره‌ی حج «اَیّامٍ مَعلومات»(۶) ذکر شده است ــ و در یک نقطه‌ی خاصّی از مکان، همه‌ی آحاد بشریّت را خداوند متعال دعوت کرده. البتّه پیدا است آن کسانی که ایمان به این دعوت دارند، قبول میکنند، می‌آیند و عمل میکنند، پس مؤمنینند، مال مسلمانها است؛ دیگرانی که قبول ندارند قهراً اجابت نمیکنند این دعوت را، محروم میمانند. اینکه همه‌ی آحاد مردم از اطراف عالم برای یک روز معیّن و تاریخ معیّن در یک مکان معیّن جمع بشوند، این یک چیز تصادفی نیست، این یک امر حساب‌شده است، پیدا است اینها را برای کاری دعوت میکنند.

شما ملاحظه کنید، اگر حالا یک فراخوانی داده بشود که مثلاً فلان گروه از مردم یا فلان شهر از شهرهای کشور یا همه‌ی مردم کشور در فلان روز، فلان جا و در فلان نقطه حاضر بشوید، معنایش چیست؟ معنایش این است که این حضور برای یک غرض و یک مقصودی است؛ معنایش این نیست که به آنجا بیایید و بروید؛ نه، [یعنی] بیایید تا یک کاری انجام بگیرد، بیایید تا یک هدفی تأمین بشود؛ حج این است. دعوت کردند برای یک هدفی؛ آن هدف چیست؟ ارتقاء امّت اسلامی است؛ آن هدف، نزدیکی دلهای آحاد امّت اسلامی به یکدیگر است؛ آن هدف، اتّحاد امّت اسلامی است؛ در مقابل چه چیزی؟ در مقابل کفر، در مقابل ظلم، در مقابل استکبار، در مقابل بتهای بشری و غیر بشری، در مقابل همه‌ی آن چیزهایی که اسلام آمد برای اینکه آنها را از بین ببرد؛ جمع بشوند تا با اینها مقابله کنند. مثلاً فرض کنید که امروز مسئله‌ی اسرائیل، رژیم صهیونیستی، مطرح است؛ همه‌ی دنیای اسلام باید جمع بشوند و این اجتماع، پیغامی داشته باشد علیه رژیم صهیونیستی. امروز مسئله‌ی دنیا، نفوذ قدرتهای استکباری است؛ همه باید جمع بشوند برای اینکه اعلام حضور بکنند، اعلام قدرت بکنند، سینه سپر کنند در مقابل قدرتهای استکباری؛ اصلاً قضیّه این است. این منافع دنیوی است. البتّه منافع دنیایی را [اگر] بخواهیم بشمریم، باید ده‌ها صفحه نوشت و گفت؛ حالا ما دو جمله عرض کردیم.

منافع اخروی؛ منافع اخروی، آمیخته‌ی با همین منافع دنیوی است؛ تأثیر حج در دلها است؛ ایجاد اُنس با خدای متعال؛ تقویت رابطه‌ی با خدای متعال؛ ایجاد اخلاص در عمل؛ پاک کردن دل از هر آنچه با یاد خدا معارض و مخالف است؛ اینها است؛ اینها باید اتّفاق بیفتد. این اعمالی که در حج هست ــ این احرام و این طواف و این نماز و این سعی و این عرفات و این مشعر و این اعمال منیٰ و مانند اینها ــ هر کدام یک بابی است، یک دریچه‌ی روشنگر و منوّرکننده‌ای است به سوی عالم معنا و عالم غیب که دل شما از این دریچه استفاده میکند. این‌جوری باید حج رفت، این‌جوری باید حج کرد.

یک مسئله‌ی مهم در مورد حج، نگاه جهانی و فراسرزمینی آحاد مسلمان است؛ از این نباید غفلت کرد. اسلام از آحاد مسلمان خواسته است که نگاهشان، نگاه فراسرزمینی باشد. طبعاً انسان با مسائل بلندمدّت و کوتاه‌مدّت و روزمرّه‌ی زندگی مواجه است؛ در این تردیدی نیست، از این گزیری نیست امّا در این منحصر نباید بود. ضمن اینکه شما به زندگی شخصی‌تان، زندگی خانوادگی‌تان، به فرزندانتان، به آینده‌تان،‌ به شغلتان، به آینده‌ی کشورتان، به پیشرفت و اعتلای کشورتان فکر میکنید، باید به دنیا هم فکر کنید؛ تعلیم اسلام این است. یک روایتی من اینجا یادداشت کرده‌ام که اتّفاقاً به مناسبت همین حج است که آن هم از امام صادق (علیه السّلام) است؛ البتّه روایت، طولانی‌تر از این است؛ این روایت در وسائل، ابواب «وجوب الحج» است. توجّه کنید نکته این است که این حرفها را امام (علیه السّلام) به مناسبت وجوب حج میزنند.

از جمله‌ی تعابیری که در این روایت هست، [این است که] میفرمایند: وَ لَو کانَ کُلُّ‌ قَومٍ‌ اِنَّما یَتَّکِلونَ عَلیٰ بِلادِهِم وَ ما فیها؛ اگر قرار باشد که هر جمعیّتی، هر ملّتی فقط به خودشان، به مسائل کشور خودشان، به مسائل شهر خودشان بپردازند، به آنها فقط تکیه کنند و اهمّیّت بدهند، هَلَکوا؛ از بین میروند. اگر شما ندانید در دنیا چه میگذرد، ضعیف میشوید؛ هَلَکوا، تعبیر امام صادق (علیه السّلام) است. وَ خَرُبَتِ البِلاد؛ همان کشور خودتان، منطقه‌ی مورد نظر خودتان هم نابود میشود، خراب میشود. وَ سَقَطَتِ الجَلَبُ وَ الاَربَاح ــ‌ «جَلَب» یعنی درآمد ــ درآمدهای ملّی‌تان هم کاهش پیدا میکند. باید بدانید دنیا چه خبر است. وَ عَمِیَتِ الاَخبَار؛(۷) از دنیا بی‌خبر میمانید. باید نگاه کنید به دنیا، ببینید دنیا چه خبر است.

اینکه ما تکرار میکنیم مسئله‌ی دشمن‌شناسی را، اینکه ما عرض میکنیم دشمن را بشناسید، روشهای دشمن را بشناسید، کارکرد دشمن را بشناسید، مقدار پیشرفت دشمن را بشناسید، ضعف دشمن را بشناسید، قوّت دشمن را بشناسید، این فقط خطاب به مسئولین نیست، به آحاد مردم [هم هست]. کشوری که جوانش، غیر جوانش، عالِمش، درس‌خوانش، کاسبش، همه، توجّه به مسائل جهانی دارند، این کشور، هرگز سرش کلاه نمیرود. ما خیلی‌ جاها در معاملات جهانی سرمان کلاه رفته؛ برای خاطر اینکه به مسئله‌ی جهانی توجّه نداشتیم. این طرفِ ما با چه نیّتی وارد میدان شده، با چه نیّتی این حرف را به ما میزند، این اصرار را روی فلان مسئله انجام میدهد، مشکل او چیست، ما چقدر احتیاج داریم، او چقدر احتیاج دارد؛ اینها را باید [بدانیم]. اگر اینها را بدانیم، سرمان کلاه نمیرود. هر جا اینها را دانستیم و بر طبق این دانسته‌ها عمل کردیم، پیش رفتیم. ما الان در سطح جهانی، در سطح بین‌المللی، در سطح منطقه‌ای پیشرفتهای خوبی داریم؛ همین که آمریکایی‌ها خیلی از آن عصبانی‌اند پیشرفتهای ما است. این پیشرفتها به ‌خاطر این بوده که آن کسانی که مسئول کار بودند حواسشان جمع بوده؛ میفهمیدند دنیا چه خبر است. حج آن نقطه‌ی اساسی است که شما میتوانید این را پیدا کنید.

در حج، از اروپا می‌آیند، از آفریقا می‌آیند، از سرتاسر آسیا می‌آیند، از کشورهای متمایل به فلان سیاست می‌آیند، از کشورهای متمایل به فلان سیاست دیگر می‌آیند، همه‌جور آدم می‌آید. شما میدان دارید، مجال دارید، برای اینکه از مسائل جهان از نزدیک آشنا بشوید، نه از طریق فلان روزنامه‌ی دروغ‌گو و دروغ‌نویس یا فلان خبرگزاری کذّاب خبیثی که در سطح دنیا اخبار پخش میکند، شایعاتِ دروغ پخش میکند، واقعیّات را وارونه میکند. از نزدیک میتوانید بفهمید؛ حج این است دیگر؛ حج را با این چشم باید نگاه کرد.

یک نکته‌ی مهمّ اساسی در حج این است که اسلام عملاً نشان میدهد که این تمایزهایی که در دنیا وجود دارد، در کشورهای مختلف، این تمایزها را قبول ندارد؛ تمایز نژادی، تمایز جغرافیایی، تمایز طبقاتی؛ اینها را قبول ندارد؛ این نکته خیلی مهم است. امروز کشورهای به ادّعای خودشان متمدّن که به نظر بنده هیچ بویی از تمّدن نبرده‌اند ــ همین کشورهایی که میدانید خودشان را متمدّن میدانند و بقیّه‌ی دنیا را وحشی ــ گیرند در مسئله‌ی سیاه و سفید، گیرند در مسئله‌ی نژاد اروپایی و نژاد غیر اروپایی، گیرند در مسئله‌ی مهاجرین. هزاران آدمِ مهاجر [اگر] در دریا غرق بشوند، ککشان نمیگزد، اهمّیّتی به آنها نمیدهند، اصلاً کأنّه [آنها را] انسان نمیدانند، موجود قابل توجّه نمیدانند. به حیوانِ خانگیِ خودشان بمراتب بیشتر اهمّیّت میدهند تا یک بیگانه‌ای که در همسایگیِ آنها زندگی میکند. این حوادثی است که روزمرّه انسان دارد مشاهده میکند در دنیا؛ گیرند، نتوانسته‌اند این مشکل را حل کنند. اسلام حل کرده، آن هم نه در زبان؛ حالا در زبان که قرآن کریم [میفرماید]: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَة»(۸) و آیاتی مانند این، در روایات و در کلمات بزرگان اسلام [هم] که این حرفها پُر است؛ امّا در عمل، اسلام زبان رفع تمایزش زبان عملی است؛ کجا؟ در حج؛ سیاه هست، سفید هست، از فلان نقطه‌ی دنیا هست، از فلان تمدّن هست، از فلان تاریخ هست، همه در کنارِ هم هستند بدون هیچ تمایزی؛ هیچ تمایزی با همدیگر ندارند؛ با هم راه میروند، با هم طواف میکنند، با هم سعی میکنند، با هم وقوف میکنند. اینها خیلی مهم است. اینها از اسرار حج است؛ اینها را بایستی با معرفت انجام داد.

من حالا در این [مطلبی] که عرض میکنم ــ خب بارها گفته‌ایم این مسائل را ــ اصرارم بر این است که مسئولان محترم حج در این زمینه‌ها فرهنگ‌سازی کنند. کاری کنید که تا اسم حج می‌آید، تا اسم کعبه‌ی معظّمه می‌آید، آن جوانِ امروزیِ ما این مفاهیم به ذهنش خطور کند: مفهوم تمدّن‌سازی، مفهوم اتّحاد جهانی، مفهوم نگاه فرامرزی و بین‌المللی، مفهوم رفع تمایز و مانند اینها به ذهنش بیاید. فرهنگ‌سازی در این زمینه‌ها باید انجام بگیرد؛ این، هم به عهده‌ی روحانیّونی است که در کاروانها هستند، هم به عهده‌ی مسئولین حج است، هم به عهده‌ی مسئولین بعثه است؛ همه؛ هر کسی که توانایی دارد، در این زمینه‌ها فرهنگ‌سازی کند در باب حج. کاری کنید که حج را مردم با این نیّت به جا بیاورند. آن‌وقت اگر ما توانستیم این فرهنگ را در ذهن مردم رسوخ بدهیم، دیگر نگرانِ این نخواهیم بود که حالا فلان برادر ما یا خواهر ما در حج مشغول بازارگردی است برای اینکه یک جنس بنجلی را بخرد به عنوان سوغاتی بیاورد. این نگرانی است دیگر، این جزو نگرانی‌ها است؛ اگر آن‌جور بشود، این نگرانی‌ها را دیگر نخواهیم  داشت.

اینکه امام بزرگوار (رضوان الله علیه) اصرار کردند، بنده هم به تبعِ ایشان تأکید کردم که حتماً در نمازهای مسجدالحرام ــ نمازهای اهل‌سنّت ــ شرکت کنید، این به خاطر همین است؛ وَالّا آنجا در مسجدالحرام یک جمعیّت میلیونی جمع میشوند نماز میخوانند، شما هم در هتلِ خودت با پنجاه نفر آدم نماز بخوانید، این نمیشود. در اجتماعات شرکت کنید، حرف بزنید، صحبت کنید، تماس بگیرید. بله، مخالفت هست با اینها، میدانیم؛ ممانعت هست، امّا آن کسی که ممانعت میکند یک انسان است، شما هم یک انسانی؛ شما میتوانید [حرف بزنید]. این منافع را باید به دست آورد. منافع معنوی، همین دعا و تضرّع است. هر چه میتوانید دعا کنید، هرچه میتوانید تضرّع کنید. هر چه میتوانید در مسجدالحرام، در مدینه‌ی منوّره آن عملی را که خدای متعال دوست میدارد که عبارت است از آن عمل مخلصانه و نگاه مخلصانه و تضرّع الی الله تعالیٰ، این را تکرار کنید، زیاد کنید، افزایش بدهید. اَللهُمَّ ارزُقنی حُبَّکَ وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلیٰ قُربِک؛(۹) عملی که ما را به خدا نزدیک میکند؛ [مثل] همین تضرّع و همین توجّه و ادعیه‌ای که وارد شده. یا ادعیه‌ای که مخصوص آنجا هم نیست، [مثل] همین دعای کمیل؛ این [خواندن] دسته‌جمعی دعای کمیل بسیار کار خوبی است؛ مسئولان محترم با طرفهای مسئول در‌ آن کشور صحبت کنند، تفاهم کنند، توافق کنند که این [کار] انجام بگیرد. این، این بخش مثبت قضیّه، [یعنی] بخش تقرّب الی الله؛ آن طرف هم بخش برائت از مشرکین، و این حرکت عظیمی که وجود دارد و ادامه دارد و باید ادامه پیدا کند.

یکی از افتخارات جمهوری اسلامی این است که این ظرفیّتها را شناساند؛ نمیگوییم حالا به طور کامل احیا کرد که نکردیم ــ به طور کامل احیا نکردیم، باید بکنیم ــ امّا این ظرفیّتها را به آحاد مردم شناساند. قبل از انقلاب، این چیزها مطرح نبود؛ نه آحاد مردم متوجّه این چیزها بودند، نه ماها که عمامه به سر داشتیم و برای مردم موعظه میکردیم؛ ماها هم متوجّه این چیزها نبودیم. اینها را انقلاب به ما یاد داد، اینها را حرکت انقلابی به ما یاد داد؛ این ظرفیّتهای عظیم حج را به ما نشان داد. خیلی خب، این ظرفیّتها را به مردم معرّفی کنیم، بعد هم سعی کنیم که عمل کنیم.

خداوند ان‌شاءالله شماها را موفّق بدارد، حجّتان را قبول کند؛ ان‌شاءالله خداوند حجّ همه‌ی حجّاج از سراسر عالم را مقبول کند و به آنها توفیق بدهد و عزّت و احترام برای آنها فراهم کند و روح مطهّر امام و شهدای عزیز را ان‌شاءالله شاد کند.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

متن کامل بیانات رهبر انقلاب در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری صداوسیما در پایان بازدید از سی‌و‌چهارمین نمایشگاه کتاب تهران منتشر شد

خبرنگار:(۱) سلام و خسته‌نباشید عرض میکنم. حضرتعالی در کنار اهتمام فوق‌العاده‌ای که به مسائل اقتصادی دارید، در یک اقدام واقعی و نمادین، طبق روال دوره‌های گذشته به سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران تشریف آوردید؛ اگر ممکن است بفرمایید که جایگاه کتاب در فرهنگ ما چه جایگاهی است و چه کمکی به ارتقاء فرهنگ میکند؟

بسم الله الرّحمن الرّحیم. اوّلاً خیلی خرسندم که این توفیق را پیدا کردم که امسال در این نمایشگاه شرکت کنم. این نمایشگاه، یعنی نمایشگاه کتاب که هر سال تشکیل میشود، یک همایش عظیم مردمی است که جنبه‌ی غالبِ آن جنبه‌ی فرهنگ است و این خیلی خرسندکننده است؛ واقعاً این نمایشگاه شوق‌آور است. آنچه من امسال در این نمایشگاه دیدم خرسندکننده بود. اوّلاً جمعیّتِ زیاد، هم دیده میشد، هم در آمارهایی که به من دادند تعداد جمعیّتی که در این چند روز آمده‌اند بالا بوده، خیلی خوب بوده، مقدار کتابی که خریداری‌ شده خیلی خوب بوده؛ بعد هم خود من که چندین غرفه را از نزدیک دیدم، انسان احساس میکند که کار نشر کتاب بر خلاف بعضی از زمینه‌های نامساعد، رو به‌ پیشرفت است.

«زمینه‌ی نامساعد» که میگویم، عمدتاً گرانی کاغذ است و گاهی نامرغوب بودن کاغذ که حالا امروز وزیر محترم(۲) به من خبر دادند که در زمینه‌ی تولید کاغذ مرغوب کارهای خوبی را شروع کرد‌ه‌اند. من البتّه چند سال قبل به این مسئله تأکید کردم،(۳) همّت نکردند که دنبال کنند؛ حالا خب بحمدالله شروع کرده‌اند. امیدواریم که این کمک کند تا این قیمتِ بالای کتابها ــ که خرید کتاب با این قیمتها واقعاً سخت است ــ بشکند و با ارزان شدن کاغذ، با آمدن کاغذ داخلی مرغوب، این وضع بهتر بشود.
 

 

پرفسور درخشان طی یادداشتی بررسی کرد

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ پرفسور درخشان طی یادداشتی که با عنوان «اصلاحات ساختاری در نظام بانکی» منتشر کردند، به ارائه آخرین دیدگاه‌های خود به منظور حرکت به سمت حل مشکلات اقتصادی کشور پرداختند. ایشان در این یادداشت گام اول حل مشکلات اقتصادی کشور را اصلاحات ساختاری در نظام بانکی‌ دانسته و با بیان چهار راهبرد جزئیات این گام را بیان می‌کنند.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه، دبیر شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی کشور تأکید کرد:

دبیر شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی کشور گفت: سبک معماری که نظام مهندسی تأیید یا رد می‌کند همه دارای آثار فرهنگی است، لذا نمی‌توان گفت مهم فروش تراکم است یا باید مسکن انبوه بسازیم بدون توجه به آنکه پیوست فرهنگی اجتماعی داشته باشد.

ضد زن

 

 روایتی از جنایات آمریکا علیه زنان در سراسر دنیا

بگذارید بدانیم

مطالعه مقایسه ای مسئله زن در غرب، پهلوی و نظام جمهوری اسلامی

گردآوری: مرکز بررسی های راهبردی فرهنگی اجتماعی انقلاب

با استفاده از جدیدترین منابع علمی

کتاب آمریکا منفی ٢٠
اثر پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه جامع امام حسین(ع)

کتاب ایران ٢٠
همانج

یک ون شبهه

 خواندن این کتاب برای تمامی مجاهدان #جهاد_تبیین واجب است!

 پاسخ به تمامی شبهات فتنه اخیر...

چرا در ایران مانند کشورهای غربی متمدن آزادی وجود ندارد؟

چرا باید حجاب_اجباری باشد؟

ظلم جمهوری اسلامی به زنان!

 اینکه شعار آزادی زنان را فوری به خارج نسبت می‌دهید نشانه خالی بودن دست شماست!

 چرا نظام خود را به رفراندوم نمی‌گذارد؟

 

راز ماندگاری جمهوری اسلامی

خط حزب‌الله در سخن هفته این شماره، نگاهی به عوامل پایداری و مانایی انقلاب اسلامی مردم ایران داشته است.